مصاحبه با حجتالاسلام علیرضا پناهیان
ابتدای رفاقت
«ما نباید تصور کنیم هیأت صرفاً مکانی مختص عاشقان اباعبدالله الحسین علیه السلام و نیروهای مذهبی است. اشکالی ندارد بعضی از جلسات محفلی و خصوصی اینگونه باشند، ولی جایی که بیرق اباعبدالله الحسین علیه السلام برافراشته میشود، عمومیتر از حتی مسجد و محیطهای مذهبی است. بله، هیأت حرمت دارد، ولی باید کسانی در هیأت حضور پیدا کنند، با آن مرتبط شوند یا از آن بهره ببرند که ممکن است به حرم نروند یا اهل زیارت نباشند. هیأت بناست آغاز راه برای بسیاری از افراد باشد. هیأت محل گفتوگو و رفاقت است.
گفتوگو به این معنا که هیأتهای ما با آمفیتئاتر تفاوت دارند. در آمفیتئاتر همه برای تماشا آمدهاند؛ دیالوگ نیست، مونولوگ است اما در هیأت افراد دور هم جمع میشوند تا با هم گفتوگو کنند. این منطق بر اساس فرمایشی است که ائمه (علیهم السلام) داشتهاند. اصحاب خدمت امام میرفتند و مطالبی را درباره شیوه رفاقتشان با هم، عرض میکردند. سپس اهل بیت به گفتوگو و ارتباط چندجانبه توصیه میکردند.
حتی یکی از اصحاب گفت که فلانی از ما جدا شده، عزلت گرفته و به عبادت مشغول است. حضرت فرمودند: «پس دینش را از کجا یاد میگیرد؟» گویی دینش را باید از متن این گفتوگو به دست آورد، چون هیأت محل حکمت است و حکمت با آموزش کتاب متفاوت است. «یعلمهم الکتاب و الحکمه» – کتاب را شاید بتوان در مسجد آموخت، ولی حکمت باید در گفتوگوی چندجانبه به دست بیاید.
هیأت از یک طرف محل گفتوگو و ارتباطِ اندیشهای این چنینی است که طی این گفتوگوها رشد حاصل میشود (تفاوتش با کلاسهای آموزشی رایج همین است) از طرف دیگر، چون محبت اهل بیت علیهم السلام در میان است، این محبت افراد را نسبت به یکدیگر محب و مهربان قرار میدهد و این مهربانی و محبت چیزی است که مورد نیاز همه کسانی است که در آغاز راه هستند و همه کسانی که مدعی محبتاند. چون شما اکنون نمیتوانید مستقیماً به اباعبدالله الحسین (ع) محبت کنید و باید نسبت به دوستدارانش محبت داشته باشید؛ این آن چیزی است که به ما آموختهاند.
پس برای کسی که غریبه باشد یا در آغاز راه باشد، بهترین مکان برای حرکتش، هم از جهت گفت و شنود و اندیشه و هم از جهت ارتباط و عاطفه، هیأت است. هیأت یک قبل و بعدی دارد. در آن قبل و بعد عملاً بسیاری را به کار میگیرد.
بزم محبت
برخی از هیأتهای موفق را در جاهایی دیدهایم که قابل تصور نبوده آنجا اصلاً هیأت شکل بگیرد. اصل و اساسشان بر این بوده که هر کس خادم هیأت شد، مدت زمان کوتاهی میتواند خدمت کند. سپس باید جایگزینی از میان افرادی که میشناسد بیاورد و خودش باید به پشت صحنه برود یا پشتیبان شود. این هیأت همینطور تکثیر میشود و افراد جدید به آن میپیوندند. اگر کسی کنار برود، آن را بیاحترامی به خود نمیداند. این را اصل هیأت میدانند. کنار رفتن هم، کنار نیست؛ پشتیبانی از همان جوانهای تازهوارد است. اینگونه هم در هیأت باقی میمانند، هم هیأت مانند برکهای که همواره آب تازه در آن جریان دارد، تازه میماند. هیأت را باید محل تعامل و واسطهگری برای محبت اهل بیت علیهم السلام تلقی کرد. اگر ما طوری دور اهل بیت علیهم السلام را بگیریم که هیچکس نتواند آنها را ببیند و فقط خود ما بهره ببریم، این با اصل محبت اهل بیت در تعارض است.
اربعین یکی از کارهایی که کرده این است که هیأت و اباعبدالله الحسین علیه السلام را از محاصره هیأتیها خارج کرده است. ما روضهخوانها و سینهزنهای دائمی، حرفهای، قدیمی، هر چه اسمش را بگذاریم، دیگر نمیتوانیم بگوییم اربعین متعلق به ماست. همه میآیند و این هنر اباعبدالله الحسین است و هنر موکبدارها و باید هنر کارواندارها هم باشد. اگر بخواهیم همین زیبایی را به هیأتها ببریم، باید این حکم را یک هیأت هم داشته باشد.
ممکن است در مسجد آدابی مانند طهارت و امور مشابه وجود داشته باشد، حتی شرط اعمالی مانند عبادت. اما هیأت اینگونه نیست و نباید این را عیب هیأت تلقی کرد. بله، انشاءالله در هیأت، [فرد] مسجدی تربیت شود، مسجدی بار بیاید، سپس به مسجد بیاید و عبادت کند. به شرط آنکه در مسجد هم هیأتیبودن خود را حفظ کند. فقط از این غرقبودن حداقلی در محبت اهلبیت، به یک حداکثری در مسجد برسد.
به هر حال هیأت را چون محل هیجان است، بیشتر میتوان محل جوانان یا کسانی که جوانی خود را حفظ کردهاند، تلقی کرد. آنها که از دوران جوانی در هیأت بودهاند و به هنگام پیری «مرانم ز پیش» میگویند.
هیجان هم که در هیأت هست. واقعاً اگر هیجان امری مانند عزاداری و محبت اهل بیت علیهم السلام – حال چه در عزاداری و چه در جشنها – نباشد، ما چه هیجانی داریم به جوانانمان توصیه کنیم؟ از طرفی این هیجان فی نفسه چقدر لازم است، اصلاً بحث رقابت با هیجانهای کاذب دیگران نیست. از طرف دیگر این هیجان در مسابقه با هیجانهای دیگر پیروز میشود و واقعاً هیجانهای دیگر به آن نمیرسند. اصلاً میتواند سند حقانیت ما برای بسیاری از جوانان تلقی شود. واقعاً اگر هیأت را اینگونه نگاه کنیم که دروازه ورود به دین در سن و سال نوجوانی است، چقدر کارایی پیدا میکند و در رفاقت نوجوانان چقدر تأثیر دارد.
ضیافت عام
در فتنهای که چند سال پیش اتفاق افتاد، چهل و خردهای درصد افراد از طریق رفقایشان جذب آن جریان شده بودند. سی و خردهای درصد از طریق رسانه. اکنون که میگوییم عصر رسانه است و رسانه سلطه و نفوذ پیدا کرده، برای نوجوان ارتباطات رفاقتیاش مؤثرتر بوده و این آمار را خودم دیدم و تعجب کردم. این را از کسانی گرفته بودند که درگیر شده و ارتباط گرفته و متقاعد شده بودند. میگویند از طریق رفقایمان، نه از طریق اینترنت. پس اینترنت هنوز از آن عوامل انسانی عقبتر است و ما در آن عوامل مزیتهای نسبی بیشتری داریم. چرا استفاده نمیکنیم؟ شاید به دلیل اینکه کار به دست کسانی افتاده که نوجوانان و جوانان را درک نمیکنند. نباید اینگونه شود. نمیگویم بزرگترها را حذف کنیم، ولی بزرگترهایی که درک صحیحی از وضعیت جوانان داشته باشند.
در یکی از شهرها برخی از کسانی که حتی محب اهل بیت بودند، جذب داعش شده بودند. عوامل مختلفی را ذکر میکردند. بنده گفتم با توجه به شناختی که دارم، یکی از عوامل مهم این است که شما همه کارهایتان را در مسجد سامان میدهید و هیأت ندارید. میگفتند خب ما عزاداری میکنیم. گفتم هیأت با مسجد فرق میکند. مدیریت مسجد با عالم دینی است. اگر عدهای از جوانان نخواهند با مدیریت یک عالم دینی حرکت کنند، چه؟ بالاخره اگر نخواستند، هر چقدر شما نصیحت کنید، فضای شهر اجازه نمیدهد. آن هیأتها کارکردهایی دارند که مساجد ندارند، که عزاداریهای در مسجد ندارد.
آن که نمایشگاه ماشین و محیطهای دیگر بسیار عمومی را تبدیل به هیأت میکند، آنها محل جذب و گفتوگوی افراد هستند. ساعتها بعد از هیأت ممکن است احیاناً ابزار تفریحی سالمی هم کنار خود بگذارند که در مسجد نمیتوان این کار را کرد. هیأتهایی که حتی ما طلبهها را راه نمیدهند، بگذارید خودشان باشند. لزوماً همه چیز تحت مدیریت یک عالم دینی نباشد. آنها راه تنفس بخشهایی از جامعه هستند که نباید ارتباطشان با اهل بیت قطع شود. انشاءالله هیأتهای ما این وضعیت خودشان را دقیقتر درک کنند.
آخرین نکته هم این است که هیأت شاخص نباید هیأتی معرفی شود که صرفاً مراسمهای بزرگ تشکیل میدهد. بلکه هیأت، محفل ارتباط رفاقتی و گفتوگویی است، به حدی که اگر بخواهد بیش از حد بزرگ شود، دیگر هیأت نیست، بلکه ستاد برگزاری مراسم میشود و ارتباطات حذف میشود.
هیأتها را در همان ظرفیتهای اندکی که افراد میتوانند با هم ارتباط برقرار کنند، ماهیتهای مطلوبی بدانیم. البته هیأتهای بزرگ هم ارزش و کارکرد خاص خود را دارند. هیچکدام را نمیخواهیم حذف کنیم، ولی بدانیم که این هیأتهایی که بر محور ارتباط و گفتوگو شکل گرفتهاند، ارزش بالایی دارند.