ضرر کردمخَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَیْرِکَ
چهقدر ضرر کردم.نمیتوانم خودم را ببخشم.چهطور توانستم به کسی جز تو رو بزنم.از همان اوّل باید کولهبارم را روی دوش تو میانداختم. با اینکه به من گفته بودی درهای رحمتت همیشه به رویم باز است. بیخود به این و آن رو زدم.
وَاَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ اِلاَّ مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَکَ
ریسمان فضلت را رها کردم و به کاهدان زدم
بابُکَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبینَ
کافی بود به تو رغبت کنم تا در خانهات را به رویم باز کنی.
وَفَضْلُکَ مُباحٌ لِلسَّآئِلینَ
کافی بود از تو میخواستم تا بدون حساب و کتاب، به من ببخشی.
وَنَیْلُکَ مُتاحٌ لِلأمِلینَ
چه جهالتیحتّی به فضل و رحمتت امید هم نداشتم.کافی بود به تو امید پیدا میکردم تا به من عطا کنی.یعنی هنوز فرصتی مانده؟آری
سَبیلُکَ الإِبْقآءُ عَلَى الْمُعْتَدینَ
چون تو رسمت این است که با عبد سرکشی چون من سازش کنی.
عادَتُکَ الْإِحْسانُ اِلَى الْمُسیئینَ
تو عادت داری بدیهایم را با خوبی جواب دهیعجب خدای خوبی
اَللّهُمَ فَاهْدِنى هُدَى الْمُهْتَدینَ
خدای مندستم را بگیر و مرا به خودت برسان.
وَلاتَجْعَلْنى مِنَ الْغافِلینَ الْمُبْعَدینَ
باور نمیکنم تا ابد عمرم را در دوری از تو بگذرانم.خدای خوبممرا از خواب غفلت بیدار کن.نکند عمرم را به غفلت بگذارنم.
وَارْزُقْنىِ اجْتِهادَ الْمُجْتَهِدینَ
خدایا خودت باید توفیق جهاد با نفس و راز و نیاز با خودت را مانند خوبان درگاهت روزیام کنی.محبوب منمن از این همه دوری خسته شدهام.
واغْفِرْلى یَوْمَ الدّینِخدایامرا به حضور بطلب و دست آمرزشت را بر سرم بنواز که به امیدت دل بستم.
به قلم امیرحسین آقایی پژوهشگر اندیشکده مطالعات حسینی مرکز تخصصی احیاء امر