«کفشدارِ آقا، امانتدار زائرشه. اینجا همه خادمِ آقایَن، همه کیف میکنن از اینکه خدمت میکنن به زائر آقا، اما کفشدار یه ویژگیهای بهخصوصی داره. توو کارش امر و نهی نیست! برو، نرو، ممنوعه، بستهس، بیا، از اینور و از اونور نداره! ویژگی دیگهش اینه که کفشدار، تنها خادمی هست که یک زائر رو دوبار میبینه!» از این تعبیر، یکّه خوردم. شاعر بود این مرد! با خودم دنبال مضمونی پیرامون این جمله میگشتم که کفشچینِ حرم ادامه داد: «ما قشنگ حس میکنیم حال بار اول و دومی که زائر رو میبینیم، با هم فرق میکنه. بار اول با حال شکسته و سراسر تمنا میره پیش آقا جانم، باهاش حرف میزنه، حاجت دلشو میگه و وقتی برمیگرده کفشش رو بگیره، انگار یه باری از روی دوشش برداشتن، روبهراه شده».
هفته، هشت روزه! | ص ۸۷ و ۸۸
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.