سفره چشیدنی

نویسنده: دکتر مصباح الهدی باقری

انگار همه چیز اینجا طور دیگری تعریف شده است.

انگار خاک این مردم از جنس دیگری است.

انگار معنای فتح و هزیمت کاملاً دگرگون شده.

انگار اینجا هیچ‌کسی منتظر نیست. همه دست‌به‌کارند.

انگار اینجا هیچ‌کسی متوقع نیست، همه خود را میزبان می‌دانند.

انگار اینجا هیچ بویی از تمدن‌های خوش آب و رنگ مردمان از ما بهتران نبرده است و اهالی‌اش در بلندای معرفت، تمدن‌سازند.

انگار هیچ کف و سقف و مرز و حدی برای هیچ واژه‌ای نمی‌توانی بیابی. معنای غم و اضطراب آمیخته به معنای افتخار و سربلندی است.

انگار ساعت و زمان در اینجا، بکر مانده و دست نخورده است.

انگار اینجا، مردانگی از نطفه شروع می‌شود و طرفه آنکه جنسیت هم نمی‌شناسد.

انگار اینجا، مرگ‌بازی، از بازی‌های متعارف کودکان است.

انگار اینجا، بچه‌ها برای بزرگی‌کردن متولد می‌شوند، نه بزرگ‌شدن.

انگار اینجا، غم‌ها کوتاه‌اند و شادی‌ها بی‌نهایت… برای غم‌ها هزاران حجت و دلیل می‌خواهند اما برای شادی، به ذره‌ای اندک، همه شکر عالم را متقبل می‌شوند.

انگار اینجا، هر خانه‌ای به‌روی باغ شهادت باز می‌شود.

انگار اینجا، از هیچ، همه می‌سازند همان‌طور که از سنگ، مقاومت… انگار اینجا همه حاتم طائی‌اند… همه سفره‌دارند… همه اسماعیلشان را به مذبح می‌برند و قربه الی الله تقدیم می‌کنند تازه بعدش هم هزار بار شکر می‌کنند که قابل‌شان دانسته‌اند و هزار بار عذر می‌خواهند که کم گذاشته‌اند…

انگار اینجا بی‌آنکه حرفی رد و بدل شود همه تا عمق وجود دیگران را می‌فهمند… انگار اینجا نویسندگان و راویان ناب عالم از توصیف کم می‌آورند و شاید اگر کربلا و عظمتش نبود، آن‌ها قلم‌هایشان را می‌شکستند و سراغ شغل آبروداری می‌رفتند.

سفره غزه، سفره همیشه پهنی است که هیچ‌گاه تا ابد تاریخ بسته نمی‌شود… سفره غزه، سفره عشق و دلدادگی و جانفشانی است… سفره غزه را نمی‌شود توصیف کرد، باید از آن چشید تا مقاومت را در رگ و جان نشاند. سفره غزه با خون مجاهدانش، همیشه رنگین و پر بر و بار است و هیچکس از آن سیر نمی‌شود.

غزه قره العین مقاومت است و سفره پهنش تا ابد میزبان گفت‌وشنود آزادگان…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
ورود

هنوز حساب کاربری ندارید؟

ایجاد حساب کاربری