یادداشت؛ هیأت گفت‌وگومحور

گفت‌وگو با کربلایی مهدی‌ خیامیان

دغدغه: فکری نو

هیأت یا حسین مدت‌هاست که شیوه‌ای نو و البته اثربخش و بابرکت را در برپاکردن هیأت پیش گرفته است؛ هیأت گفت‌وگومحور. برای شنیدن قصه‌ی هیأت و ماجرای شکل‌گیری و اجرای این ایده‌ به روایت و خاطرات کربلایی مهدی خیامیان، مداح اهل‌بیت علیهم‌‌السلام گوش سپردیم.

«هیأت  ما هم در ابتدا شبیه هیأت‌های مرسوم بود که همه‌جا برگزار می‌شود. به شهرهای مختلف که می‌رفتیم از نزدیک می‌دیدیم هیأت‌ها چطور و بر چه مبنایی شکل گرفته‌اند. فرقه‌ها و گروه‌های مختلفی در هیئات بوجود آمده بود. احساس می‌کردیم انگار همه از لحاظ اخلاقی و عملکردی به بن‌بست رسیده‌اند. همه به دنبال مداحان و سخنران‌های معروف می‌روند و از استعدادهای داخلی غافل هستند. اتفاق تکان‌دهنده‌ای که بتواند باعث وحدت هیئات بشود – چه از لحاظ عملی و نظری – وجود نداشت. حتی کسانی که بااخلاق بودند وقتی وارد هیأت می‌شدند، به جای اینکه از این تصفیه‌خانه بزرگ به تعالی برسند، اغلب یا به‌واسطه سلیقه‌های ناهمگون ریزش می‌کنند یا تنزل پیدا می‌کنند. دغدغه‌ ما این بود که بدانیم اهل‌بیت علیهم‌السلام چطور به جمع شکل می‌دادند. نداشتن اطلاعات مناسب و درست باعث شده بود هیئات مسائل را سلیقه‌ای پیش ببرند. به‌صورت جدی به دنبال راه‌حل گشتیم و به این نتیجه رسیدیم که باید فکر دیگری داشته باشیم».

نقطه‌ی شروع: مناظره

«کتاب سیره‌ی پیشوایان را بررسی کردیم، در صدد بودیم بدانیم اهل‌بیت علیهم‌السلام چه روشی داشتند؟ فهمیدیم یکی از ابعاد شخصیتی حضرت امام صادق (ع) گفت‌وگوی علمی است که در مسیر شناخت حق صورت می‌گرفت. امام ضمن اینکه خود به گفت‌وگو می‌پرداختند شاگردانی هم تربیت می‌کردند و «شبکه‌سازی» روش آن بزرگواران بود. حضرت یاران را تربیت می‌کردند و بعد می‌گفتند هر کدام از شما بروید در شهر خودتان جمع‌ها را شکل بدهید. یعنی دسترسی به امام وجود داشت اما با واسطه بود؛ چون بعضی به علت شرایطی مانند فقر و دوری مسیر نمی‌توانستند به امام دسترسی داشته باشند.»

«به عنوان مثال در دوره امام صادق علیه‌السلام ایشان وقتی وارد شهر می‌شدند در معابر به گفت‌وگو می‌پرداختند. مردم خوششان می‌آمد و جذب می‌شدند و پس از بازگشت به کشورهای خودشان معارف را ترویج می‌دادند. همچنین در دوره امام جواد علیه‌السلام اتفاقی می‌افتد؛ مأمون به زعم خودش می‌خواهد امامت را زیر سؤال ببرد. از تمام ادیان نماینده می‌آورد تا با امام وارد مباحثه بشوند و گفت‌وگو کنند.» در همه این بحث‌ها و مناظرات علمى، امام جواد علیه‌السلام (در پرتو علم امامت) با پاسخ‌هاى قاطع و روشنگر، هرگونه شک و تردید را در مورد پیشوایى خود از بین مى‌برد و امامت خود و نیز اصل امامت را تثبیت مى‌نمود.

«برای رفع اشتباه و رسیدن به حقیقت باید گفت‌وگو کرد. با این روش مخاطب زودتر به نتیجه می‌رسد. در تک‌گویی این ایراد وجود دارد که مشخص نیست چقدر مستمع می‌پذیرد و آیا زمینه آن را دارد؟ شبهه جدیدی برای او بوجود نمی‌آید؟ و مباحثی ازاین‌دست». این مسائل در حالت گفت‌وگویی یا کمتر بوجود می‌آید یا اصلاً رخ نمی‌دهد. زائر در این شیوه اگر سؤالی داشته باشد می‌پرسد و اگر قانع نشده باشد توضیح بیشتری می‌خواهد و از این طریق برکات دیگری هم شامل حال او خواهد شد.

هیأت معیار: هیأتِ دین‌محور

«هیأت باید محورش شریعت باشد. پیش‌فرض این‌گونه است که هیأت باید یا آخوندمحور یا مداح‌محور باشد. ما گفتیم قوانینِ دین‌ محور باشد. همان چیزی که تفاوت ایجاد می‌کند. در این رویکرد امامِ جامعه هم محور است. این مسیری بود که ذهن ما طی کرد. وقتی شریعت محور شد دیگر نمی‌توانی بگویی میاندار باید ویژگی‌های ظاهری خاصی داشته باشد یا صوت باید فلان ویژگی‌ها را داشته باشد. به اینها هم باید توجه کرد اما «ارزش‌ها» مهم می‌شود. مثلاً شما فرزندت را در هر جلسه‌ای نمی‌بری. در هر جمعی نمی‌بری. در مکتب اسلام اینها دستاورد حساب می‌شود».

«الان دستاورد هیئات با آنچه مطلوب است خیلی فاصله دارد. افتخار این است که مداح ما معروف است اما آیا نگاه به داخل هیأت بوده است که چه استعدادهایی را داراست؟ ما نمی‌گوییم به فکر صوت و دکور نباشید؛ اما به اصل کار بیشتر توجه کنید. مداح‌ها کمتر به فکر شهرت باشند بیشتر به فکر مخاطب باشند. روحانیون به فکر رشد و تعالی تفکر مخاطبشان باشند. هیأت‌ها باید درون را ببینند و استعدادهای درونی خودشان را شناسایی کنند. باید فرصت بدهیم مردم بیایند مسائلشان را مطرح کنند».

نقطه عطف: هیأت گفت‌وگومحور

«به‌مرور به این نتیجه‌ رسیدیم که هفته‌ای یک‌بار بچه‌های هیأت بنشینند و در مورد دین گفت‌وگو کنند. برای جلسه اول گفتیم از هر جایی می‌دانید اعتبار دارد تحقیق بکنید چرا امیرالمؤمنین علیه خلفا اقدام مسلحانه نکرد؟ دوستان تحقیق کردند و حدوداً به ۱۰ علت اساسی رسیدند و در جمع بیان کردند. دست‌نوشته‌ها را هنوز داریم. وقتی بچه‌ها دلایل را فهمیدند به دید تازه‌ای رسیدند؛ یکی از موارد این بوده که در آن دوران پیغمبران نوظهور جولان می‌دادند یا از طرف دیگر لشکر اسلام به روم سه بار حمله کرده بود و منتظر اختلاف درونی اسلام بود و اگر ایشان حمله مسلحانه می‌کردند باقی‌مانده ولایت‌مداران هم کشته می‌شدند و کمترین یاران هم به شهادت می‌رسیدند و یا چهره‌‌ای خطرناک و ناروا از امام معصوم در ذهن‌ها شکل می‌گرفت».

«بچه‌های هیأت بسیار خوشحال و باانگیزه شدند و می‌گفتند اینکه صاحب تریبون بودیم و صحبت کردیم برای ما لذت زیادی داشت. ما درکی سطحی از موضوع داشتیم؛ ولی امشب فهمیدیم امیرالمؤمنین چقدر زیرکانه عمل کرده‌اند. هفته دوم راجع به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها صحبت کردیم؛ چرا ایشان وارد میدان شد و چرا ناله و اشک را انتخاب کرد و آیا فقط گریه و ناله بود؟»


جهت خواندن این مطلب و مطالب بیشتر می‌توانید این شماره از مجله را از اینجا تهیه کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
ورود

هنوز حساب کاربری ندارید؟

ایجاد حساب کاربری