یادداشت؛ حنجره‌های ماندگار

مصاحبه با آقای محمدرضا کائینی

به‌روزرسانی پیام‌رسانی

در صدر اسلام مبلغان به شهرهای دور و نزدیک فرستاده می‌شدند تا پیام اسلام را به مردم برسانند یا اگر از پیام آگاه شده بودند، به وظایف بعدی خود پی ببرند. اینکه پیام «چگونه» به آنها می‌رسید تعیین می‌کرد که «ماندگاری» و «تأثیر» آن چقدر خواهد بود. رمز موفقیت این سفیران این بود که حرف‌هایشان را متناسب با حال مخاطب با او در میان می‌گذاشتند؛ همان روشی که قرآن به آن توصیه و عمل می‌کند و پیامبران و معصومان علیهم‌السلام هم آن را پیش چشم داشتند. «ایرانی‌ها از بدو پذیرش اسلام بسیاری از مهارت‌ها و فنون مؤثر را به این سبک تبلیغ افزودند. سبک ایرانی‌ها مؤثرتر بود. آنها به این سبک، هنر و شعر را و ترسیم به‌وسیله زبان را اضافه کردند که آن را دلپذیرتر و جذاب‌تر کرد.»

 در مصاحبه با آقای محمدرضا کائینی از این روش تبلیغ و به‌کارگیری آن توسط خطبای معاصر پرسیدیم. «خطبای ایرانی در عِداد موفق‌ترین‌ها هستند. در میان خطبا اعجوبه‌ای به نام آیت‌الله فلسفی داشتیم. در مقطع کنونی عمدتاً آقای فلسفی را به‌عنوان رئیس‌المبلغین شناخته‌اند و پیشکسوتی ایشان را پذیرفته‌اند. در ۱۶سالگی از سوی رئیس وقت مجلس شورای ملی به‌عنوان خطیب برجسته‌ای دعوت شد که برای نمایندگان مجلس وقت سخنرانی بکند. قدرت او در استخدام کلمات و مهم‌تر از آن گزینش مطالب و پرورش آن به مناسبت مقتضای حال مخاطبان کم‌نظیر بود. خودم از ایشان شنیدم که می‌گفتند: «من در آغاز کلام در قالب یک طنز یا در قالب یک مطلب محرک، سطح بینش و دانش مخاطب را برای گرفتن مطالب ارزیابی می‌کنم که کجا منبر رفته‌ام و برای چه کسانی صحبت می‌کنم و بعد تا آخر مجلس هم بر مبنای همان با آنها صحبت می‌کنم.» ویژگی دیگر که در بیان دیگر خطبا هم بوده؛ اما حجت الاسلام فلسفی به شکل نظام‌مند آن را تداوم بخشید این است که ایشان معارف اجتماعی اسلام را بالای منابر آورد.»

استیضاح روی منبر

«در منابر به خدا و پیامبر از دریچه دینداری شخصی و فردی نگریسته می‌شد و وجه اجتماعی کم‌وبیش مغفول واقع می‌شد. از وقتی که ایشان به‌عنوان سخنگوی آیت الله بروجردی منصوب شد و پیغام‌های ایشان را برای شاه و مسئولان وقت می‌برد این حالت پررنگ‌تر شد و نهایتاً در آغاز نهضت امام به اوج خودش رسید».

حجت الاسلام فلسفی به‌ نوبه‌ی خودشان نوآوری‌هایی در فضای منبر بوجود آوردند. «ابتکارات او حیرت‌آور است. ایشان در شب عاشورای سال ۴۲ در مسجد آذربایجانی‌های بازار تهران گفت اگر این جمعیت به‌ پای صندوق‌های رأی بروند تمام وکلای تهران را انتخاب می‌کنند؛ بنابراین بر اساس روح مشروطیت که حق حاکمیت با ملت است جمعیتی که پای صحبت من هستند به من وکالت دادند که دولت و حاکمیت را مورد استیضاح قرار بدهم و ایشان دولت را برای اولین بار در یک منبر حسینی مورد استیضاح قرار داد که چنین چیزی در تاریخ منبر سابقه نداشت و بعد از آن منبر هم دستگیر شد».

«حساسیت ایشان بر رفتار سیاسیون در میان منبری‌ها کم‌نظیر هست. حجت‌ الاسلام فلسفی از سناتورهایی که بعد از اخراج ایرانی‌ها از عراق به امام توهین کردند شدیداً انتقاد و ابراز تنفر کرد و این موضع به نیابت از اکثر ملت ایران بود که به امام علاقه داشتند. از آن تاریخ به بعد منبر ایشان ممنوع شد تا زمانی که امام آمدند و در مدرسه علوی ایشان را به منبر فرستادند و گفتند: «بگویید منبر آقای فلسفی فتح شده است». یعنی از این به بعد آقای فلسفی صحبت خواهد کرد».

ایراد بسیار بزرگی داشتی

«از جمله توفیقات ایشان تربیت خیل گسترده‌ای از خطباست. ایشان گرچه خطابه را تدریس هم کرده بود؛ یعنی کتاب سخن و سخنوری را که بسیار نفیس است – و توصیه می‌کنم همه آن را بخوانند – نوشته بود اما از طریق استعدادیابی جوانانی که پای منبرش بود خطبایی را پیدا کرد و پرورش داد. سالیان سال مخصوصاً در محافلی که صبح جمعه در منزلش برگزار می‌کرد آن‌ها را به‌مرور آموزش داد و خطاهای آن‌ها را در مقام سخن می‌گرفت و آنها را به چهره‌هایی شاخص تبدیل می‌کرد. از شاخص‌ترین شاگردان ایشان می‌توان به آیت‌ الله سیدابوالقاسم شجاعی، حجت‌الاسلام ‌والمسلمین حاج شیخ علی ادبی و مرحوم حجت احمد رحمانی همدانی اشاره کرد».

آقای کائینی از تجربیات خودشان در دوران شاگردی آیت الله فلسفی سخن گفتند: «خود من در دوران آغاز طلبگی به‌عنوان کم‌سن‌وسال‌ترین شاگرد آقای فلسفی صبح‌های جمعه منزل ایشان می‌رفتم. به‌رغم اینکه هیچ‌وقت جرئت نکردم در برابر ایشان صحبت کنم – چون منبری بود و ایشان ایراد منبری‌ها را می‌گرفت که در مقام سخن چه مشکلاتی داشتند – روحیه‌ی مبلغ‌پروری تا روز آخر همراه ایشان بود. خاطرم هست روزی بزرگواری منزل ایشان منبر رفت و در میانه سخن روی خودش را از مخاطب برگرداند و پشت سر خودش را نگاه کرد. وقتی پایین آمد از آقای فلسفی پرسید منبر من ایرادی داشت؟ ایشان گفتند: «ایراد بسیار بزرگی داشتی… چرا وسط صحبت برگشتی پشت سرت را نگاه کردی؟ تا آخر کلام دیگر هیچ‌کس حواسش نبود». ایشان به نکاتی اشاره می‌کرد که کمتر از جانب خطیبان موردتوجه قرار می‌گرفت».


جهت خواندن این مطلب و مطالب بیشتر می‌توانید این شماره از مجله را از اینجا تهیه کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
ورود

هنوز حساب کاربری ندارید؟

ایجاد حساب کاربری